Donnerstag, 31. Juli 2008

اقیانوس; Ocean; Der Ozean

فردی قلبش دریا بود, شاید هم اقیانوس. یکسری جمع شدند و میخواستند قلبش را بیرون بیاورند. ترسیدند و گفتند شاید دنیا را بگیرد! یکی ما بین اون افراد نترسید و سینه طرف را شکافت و قلبش را بیرون آورد. آره اقیانوس بود. نه, اقیانوس آب نبود بلکه اقیانوسی از آتش! همۀ دنیا به آتش کشیده شد. یکی از اون آتیش نگرفته ها, از طرف پرسید: در دلت چه بود که دنیا و افراد را به آتش کشید؟ جواب داد: مگر حس نمی کنی, مگر درک نکرده ای؟ وقتی دید اون نه حس میکنه و نه درک میکنه, گفت: تو توی این آتش بدون عشق میمیری! آری, عشق بود در دلش

3 Kommentare:

Khorshid-Khanoom's Note hat gesagt…
Dieser Kommentar wurde vom Autor entfernt.
Didar hat gesagt…

Salam Fariba jan,
kashki ki atish migereft?
Wer sollte noch Feuer fangen?

Khorshid-Khanoom's Note hat gesagt…
Dieser Kommentar wurde vom Autor entfernt.